Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، محمود پاک نیت، بازیگر،  توضیحاتی را درباره‌ لهجه‌ها و گویش‌هایی که در آثار مختلف از جمله سریال «روزی روزگاری» داشت مطرح کرد.

محمود پاک‌نیت توضیح داد: «در رابطه با سریال «روزی روزگاری» و ماندگاری آن نکته‌ای را همه جا گفته‌ام و آن هم این است که به نظر من عواملی که کار می‌کردند از نویسنده و کارگردان که  امرالله احمدجو بود تا فرهاد فخرالدینی که موسیقی این کار را ساخت، تهیه کننده‌ این اثر و همه‌ عواملی که در آن بازی می‌کردند به این متن عشق می‌ورزیدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یعنی متنی بود که برای همه‌ ما جذابیت خاصی داشت و هر لحظه‌ای از آن را که بازی می‌کردیم خودمان هم لذت می‌بردیم. زمانی می‌شود این لذت را با تماشاگران تقسیم کرد که در وهله‌ اول خود دست اندرکاران لذت ببرند؛ در غیر این صورت اگر سرسری کار می‌شد و به عنوان یک کاری که وظیفه است و باید به پایان و پخش برسد به آن نگاه می‌شد هیچوقت این بازدهی را نمی‌داشت. چنانکه در حال حاضر متاسفانه کمبود وقت برای نوشتن و فکر کردن کارگردان، کمبود وقت برای انتخاب عوامل و مواردی از این دست، همه باعث می‌شوند تا کارهایی را شاهد باشیم که احساس ‌کنیم با دیدن آن‌ها زمان زندگی‌مان را از دست داده‌ایم. به نظر من «روزی روزگاری» چون همه‌ چیزش فکر شده و حساب شده بود و همه‌ چیز سر جای خودش چیده شده بود، کار موفقی شد و کاری شد که هنوز هم وقتی پخش می‌شود تماشاگر از آن لذت می‌برد.»

او درباره لهجه خود در این فیلم گفت: «لهجه‌ای که من برای این کار انتخاب کردم بنا به خواسته‌ کارگردان بود که گفت چون این شخصیت راهزن است، نمی‌خواهم که به هیچ قوم، شهر و طایفه‌ای بر بخورد. بنابراین ما به خواست کارگردان، چهار لهجه را ترکیب کردیم. شیرازی، لری اطراف فارس، کازرونی و میمه‌ اصفهان که خودمان در آن شهر بازی می‌کردیم. من از امرالله احمدجو که اهل میمه بود، خیلی چیزها یاد گرفتم. برای مثال قاچانک که در سریال استفاده می‌شد، به معنی پدرسوخته است. در نهایت، این لهجه‌ها را با هم ترکیب کردیم و معجونی درست شد به نام لهجه‌ سریال «روزی روزگاری» که حسام بیگ از آن استفاده می‌کرد.»

پاک‌نیت در پاسخ به این پرسش که آیا این کار سخت نبود، پاسخ داد: «سخت که بود اما من به دو لهجه وارد بودم چون متولد کازرون هستم و پدر، مادر و اقوام من کازرونی هستند. برای لهجه‌ شیرازی هم من از سه سالگی در شیراز بزرگ شدم. من با لرهای اطراف فارس هم مدت‌های طولانی کار کردم چرا که در مناطقی که زندگی می‌کردند تئاترهای عروسکی برای بچه‌ها اجرا می‌بردیم. میمه هم که شهر امرالله احمدجو بود و او در لحظه‌هایی که باید کمک می‌کرد.»

 نغمه دانش آشتیانی، کارشناس «پرانتز باز» با تاکید بر ارزشمند بودن خلق لهجه‌ای که در این سریال صورت گرفته، پرسشی را مطرح کرد و آن این‌که: «با اعتراض مردم به لهجه‌ها و گویش‌هایی که در آثار وجود دارد، این مساله در نهایت منجر به حذف زبان، گویش و لهجه نمی‌شود؟ چرا که رسانه به حیات برخی موضوعات کمک می‌کند و تلویزیون کم و بیش یک رسانه‌ بی‌رقیب است.» 

بازیگر سریال «پس از باران» پاسخ داد: «من گاهی اوقات به بعضی از عزیزانی که برای شهرهای مختلف و با لهجه‌های مختلف هستند حق می‌دهم، به این دلیل که به نظر من با لهجه کار کردن باید حساب شده باشد و همه چیز را در نظر گرفت. این‌که بخواهد به یک قبیله، طایفه یا یک قومی توهینی شود به نظر من و به نظر هر کسی غلط است. چون ما می‌خواهیم برای سرگرمی مردم از این لهجه استفاده کنیم و به یک قوم یا یک قبیله و لهجه‌ خاصی توهین کنیم. ولی اگر حساب شده باشد و همه چیز آن‌طور باشد که باید؛ یعنی آن‌طور که برای تماشاگر قابل پذیرش باشد ، هیچوقت کسی اعتراض نخواهد کرد و کار مورد هجمه قرار نخواهد گرفت.»

دانش آشتیانی در ادامه با در میان گذاشتن این پرسش که: «آیا پروژه‌ای بوده که در آن به لهجه و گویشی صحبت کنید که به آن آشنا نبوده باشید و با کمک مربی تمرین و اجرا کنید؟»

محمود پاک نیت توضیح داد: «من در سریال «روشن‌تر از خاموشی» شخصیت شاه عباس را بازی می‌کردم و باید فارسی را با لهجه‌ ترکی صحبت می‌کردم. چرا که حسن فتحی که نویسنده و کارگردان کار بود معتقد بود که هجاهای ترکی کشیده است. بعد از آن هم می‌خواستند روی این کار صدا بگذارند و آن را دوبله کنند اما صدای سر صحنه هم به عنوان صدای شاهد گرفته می‌شد. حسن فتحی من را که در عمرم به این لهجه‌ صحبت نکرده بودم، مجبور کرد تا حتما این لهجه را تمرین کنم و یاد بگیرم. من مدتی که سر سریال «پس از باران» بودم که یک سال قبل‌تر از این کار بود، ترکی تمرین می‌کردم. حتی گریمور من که یک آقایی بودند و با همسرشان کار می‌کردند، ترک بودند و من می‌گفتم از صبح که می‌آیم با من ترکی صحبت کنید تا من یک چیزهایی را بفهمم و یاد بگیرم. در جایی از سریال «روشن‌تر از خاموشی» هم قرار بود که من به زبان ترکی حرف بزنم، در بخش‌هایی که مربوط به شوخی‌های شاه عباس بود و یا می‌خواست به کسی فحشی بدهد، این را با زبان ترکی می‌گفت و دیگر با لهجه فارسی نبود. لهجه آن چیزی است که تماشاگر آن را بفهمد و درک کند. لهجه طوری است که به هر حال می‌رساند که این شخص برای مثال ترک است که فارسی سخن می‌گوید. من در آن کار این زبان را تمرین کردم و با هر سختی‌ بود با لهجه حرف زدم. خداوند بهرام زند را رحمت کند که جای من دوبله کرد و خیلی هم تشکر کرد که این‌طور درآمده‌ است. او می‌گفت: من وقتی می‌خواهم با لهجه ترکی حرف بزنم، کلام من با فک شما دقیقا سینک می‌شود. البته قرار بود در ابتدا خودم بروم صحبت کنم اما من سر کاری بودم و نتوانستم این کار را دوبله کنم. بهرام زند که در این کار مسئول دوبلاژ هم بود خودش جای من صحبت کرد و خیلی هم خوب آن را درآورد.»

 

پربیننده ترین بهاره رهنما عزادار شد + عکس فلج شدن صورت سحر جعفری جوزانی+ فیلم گلوریا هاردی در گذر زمان + عکس مهران غفوریان با چهره‌ ای که محال است او را بشناسید + عکس بی تابی بهاره رهنما پس از درگذشت پدرش + عکس

منبع: اقتصاد آنلاین

کلیدواژه: محمود پاک نیت محمود پاک نیت روزی روزگاری نظر من لهجه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۸۹۸۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

همیشه فکر میکردم که روزی مدال گرفته و افتخارآفرین می‌شوم

خانم نازنین فاطمه عیدیان، دونده جوان و آینده دار کشورمان، در بیستم مرداد 1384در تهران متولد شد. وی از سنین پایین به ورزش علاقه داشته و در ابتدا تکواندو کار می‌کرد، اما در دوران دبیرستان، با تشویق معلم ورزش خود به سمت دو و میدانی کشیده شد و در این رشته استعداد خود را شکوفا کرد. خانم عیدیان در ماده 400 متر با مانع فعالیت می‌کند و تاکنون افتخارات زیادی را کسب کرده است. از جمله‌ی این افتخارات می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

کسب مدال طالی قهرمانی نوجوانان آسیا در سال 1401

کسب مدال نقره ی قهرمانی نوجوانان آسیا در سال 1402

کسب مدال طالی قهرمانی جوانان آسیا در سال 1403

کسب مقام اول لیگ جوانان و نوجوانان ایران

از چه زمانی به دو و میدانی عالقه مند شدید و چطور وارد این رشته شدید؟

من داداشم قبلا دو و میدانی کار میکرد و ماده پرتاب دیسک بود و دورادور با این رشته آشنایی داشتم، کلاس هفتم مدرسه که بودم معلم ورزش‌مان میخواستند تیم دو و میدانی تشکیل بدند. قرار شد درون مدرسه‌ای مسابقه بدیم و در گام بعد در منطقه 4 مسابقه بدهیم. من آنجا برای اولین بار دویدم و نمیدانم مقام آوردم یا خیر، در ادامه نزدیک 2 یا 3 سال تکواندو کار کردم و کلاس هشتم که بودم دوباره از طرف مدرسه در منطقه 4 مسابقه دادیم که من در بخش 600 متر دوم شدم. در مسابقات استان تهران، 60 متر با مانع و پرش سه گام مقام آوردم، بعد از 3 ماه با من تماس گرفتند که برای مسابقات کشوری تمرین کنیم و از طرف استان تهران در این مسابقه شرکت کنیم و چون من شایسته نبودم، در آن زمان از تیم خط خوردم و مجدد همان تکواندو را ادامه دادم. حدودا اواخر اسفند بود که آزمون کمربند مشکی تکواندو داشتیم که به خاطر شیوع بیماری کرونا لغو شد و هیچگونه فعالیت ورزشی نکردم. تا اینکه دو سال بعد به برادرم گفتم یک مربی حرفه‌ای برایم پیدا کند و با آقای روغنی آشنا شدم. ابتدا در بخش 100 متر با مانع تمرین می‌کردیم و بعد ایشون در داخل سالن از من رکوردگیری کردند که زمان خیلی خوبی را ثبت کردم و از اون موقع به بعد وارد رشته 400 متر با مانع شدم و فکر می‌کنم با اینکه ریسک بالایی داشت اما بهترین انتخاب بود و این تغییر رشته خیلی توانست به من کمک کند و اگر من اکنون در 100 متر با مانع بودم شاید چهارم یا پنجم کشور بودم یا حتی بدتر، اما در 400 متر با مانع بعد از چند ماه تمرین توانستم در لیگ جوانان و نوجوانان ایران اول بشوم و در سال بعدش، رکورد ملی ایران را زدم و طلای نوجوانان آسیا را به دست آوردم، سال بعد هم به مدال نقره دست پیدا کردم و امسال هم توانستم طلای جوانان آسیا را به دست بیارم.

چه چیزی در رشته دو و میدانی شما را جذب کرد و انگیزه شما برای ادامه‌ی فعالیت در این رشته چیست؟

دو و میدانی رشته سختی است و حمایت‌ها به اندازه کافی وجود ندارد اما من عاشق این رشته هستم و این عشق و علاقه است که مرا هر روز به پیست تمرین می‌کشاند، حتی در عید نوروز هم هر روز تمرین میکردم. فقط یک روز به خاطر استراحت هفتگی تعطیل بودم و این کار برای من خیلی سخت بود. اما به خاطر مسابقات جهانی آسیا و اینکه امسال سال آخر جوانانم بود، انگیزه داشتم که بهترین عملکرد خودم رو به نمایش بگذارم و مدال کسب کنم. خدارو شکر که تلاشم نتیجه داد، معمولا دونده‌های تازه کار و مبتدی خیلی زود دلسرد می‌شوند، اما چیزی که انگیزه من را از اول تا حالا حفظ کرده، علاقه‌ی من به این رشته بوده و حتی فصل زمستان در وسط برف یک تکه را پارو و شروع به تمرین می‌کردم یا مثلا در تابستان که هوا خیلی گرم است، ساعت 2 یا 3 بعد از ظهر به ما وقت تمرین میدادند و ما در آن گرما می‌دویدیم. اما همیشه به این فکر می‌کردم که روزی مدال میگیرم و افتخارآفرین می‌شوم و همین فکر به من انگیزه می‌داد که به تلاش ادامه بدهم.

الگوی ورزشی شما در دوران کودکی و نوجوانی چه کسی بود و چقدر از او الهام گرفته‌اید؟

من خیلی آقای تختی رو دوست دارم. بخاطر دارم زمانی که فیلم ایشون رو دیدم، خیلی گریه کردم همچنین آقای دایی هم که اسطوره‌ی ما هستن، الگوی من بودن. سعی کردم مثل آنها رفتار کنم و از آنها درس بگیرم.

بزرگترین موفقیت ورزشی شما تا به امروز از نظر خودتان چه بوده است؟

بدون شک، کسب مدال طلای قهرمانی جوانان آسیا بزرگترین موفقیت ورزشی من تا به امروز بوده است. این مدال برای من ارزش زیادی دارد، چون نه تنها توانستم مدال آسیا رو کسب کنم، بلکه رکورد ایران را هم پایین آوردم.

کسب مدال طلای مسابقات جوانان آسیا چه حسی داشت؟

اگه فیلم مسابقه رو دیده باشید، متوجه می‌شوید که من در ابتدای مسابقه عقب بودم و بعد از اینکه جلو افتادم، تا آخر مسابقه مطمئن نبودم که اول شدم یا نه. آن لحظه که روی سکو رفتم، یک حس فوق العاده شیرین و وصف نشدنی بود. دوست دارم که همیشه بتوانم این حس رو تجربه کنم، هرچند که میدانم این حس خیلی زودگذر است اما چیزیکه آن لحظه را برایم خیلی خاص‌تر کرد، این بود که وقتی روی سکو رفتم، سرود ملی ایران به احترام من پخش شد و همه تماشاگران برای احترام به سرود بلند شدند. هیچ حسی تا به امروز به اندازه‌ی آن لحظه قشنگ و غرورآفرین نبوده است.

در آن لحظه به چه فکر می‌کردی؟

وقتی روی سکو بودم، فقط خدارو شکر می‌کردم که توانستم به انتظارات همه پاسخ بدهم. چون خیلی‌ها از من انتظار داشتند که مدال طلا را کسب کنم و اگه نقره می‌گرفتم، اصلا ارزشی نداشت، آن مدال طلا نه فقط برای من، بلکه برای کل کشور یک افتخار بزرگ بود و من تمام تلاش خود را می‌کنم تا در آینده هم بتوانم افتخارات بیشتری برای کشورم کسب کنم.

در مسیر رسیدن به موفقیت با چه چالش‌هایی روبرو بودید و چگونه آنها را پشت سر گذاشتید؟

چالش‌های زیادی در این مسیر وجود داشت، متاسفانه حمایت‌ها از دونده‌ها خیلی کم هست برای مثال، ما در لیگ با تیم‌ها قرارداد داریم اما مشخص نیست که پول ما را کی می‌دهند. این موضوع باعث می‌شود که با مشکالتی برای خرید لوازم ضروری مثل کفش روبرو شویم، مثلا قبل از مسابقات،به یک کفش میخی خوب نیاز داشتم، اما به خاطر شرایط مالی نتوانستم یه کفش جدید بخرم. همچنین به ماساژور هم نیاز داشتم، اما باز هم به خاطر مشکل مالی نتوانستم تهیه کنم. یکی دیگه از چالش‌ها این است که ما جمعه‌ها هم تمرین داریم، اما چون جایی برای تمرین نداریم، مجبوریم در پارک تمرین کنیم. در پارک ملت که تمرین می‌کنیم، دائما باید به مردم بگویم که حواسشان باشد که بر روی لاین نیایند و گرما و سرما هم همیشه ما را اذیت می‌کند، اما الان که فصل بهار شده، شرایط برای تمرین بهتره شده است.

نقش مربیان و خانواده در موفقیت‌های شما تا چقدر بوده است؟

هرچی که دارم، از تلاش‌های مربیم و زحماتی که خانواده‌ام برای من کشیدن است. خانواده من از خیلی چیزها گذشتند تا من به اینجا برسم. مثًال مادرم مدت‌ها است که سفر راحتی نرفته، چون من همیشه سر تمرین بودم ام. حتی اگه جایی هم میرفتند، همش نگران این بودند که من تنها هستم و چه‌کار میکنم. عید نوروز هم که همه مسافرت میروند، ما تمرین میکردیم. مربیم و همسرشون هم همش سر تمرین من بودن، با اینکه می توانستند بگویند که خودم تمرین را انجام بدهم. شاید فقط درصد خیلی کمی از این موفقیت‌ها برای خودم باشد و بخش عمده‌اش به خاطر زحمات مربی و خانواده ام است.

مهم ترین اهداف ورزشی شما در حال حاضر و در آینده چه هستند؟

امسال مسابقات جوانان جهان رو داریم و امیدوارم که فدراسیون ما را اعزام کند، خیلی دوست دارم که در فینال این مسابقات بدوم و شاید بتوانم یک اتفاق خیلی خوب را در آنجا رقم بزنم. همچنین خیلی دوست دارم که در المپیک لس آنجلس حضور داشته باشم.

چه پیامی برای دختران و بانوان ایرانی دارید که به دنبال فعالیت در رشته‌های ورزشی هستند؟

اولین قدم این است که استعداد خودتون رو پیداکنید. امیدوارم خانواده‌ها هم با دخترانشون همکاری کنند. خانواده من از خیلی چیزها گذشتند تا من به اینجا برسم. مثلا سه سال آخر مدرسه ام رو نرفتم و خودم در خانه درس خواندم. با وجود تمام سختی‌ها، خانواده‌ام همیشه پشتم بودن و تمام تالش‌شان رو کردند تا من موفق بشوم. اولین قدم، پیداکردن استعداد است. مطمئن باشید اگه استعدادتان را پیداکنید و برایش تالش کنید، به چیزی که میخواهید می‌رسید.

خیلیها فکر می‌کنند که چون من توی تهران زندگی می کنم، امکانات زیادی دارم، اما اینطور نیست. با اینکه در تهران زندگی می‌کنم، ولی خیلی پول اسنپ دادم تا بتوانم به تمرینات برسم، هزینه‌های تمرین و زندگی خیلی بالا است، اما من سعی می‌کردم تا حد امکان اسنپ نگیرم و با مترو بروم یا از چیزهای دیگر می‌گذشتم تا به تمرین برسم. این چالش ها برای همه وجود دارد و اگر این سختی‌ها نباشد، به آن موفقیتی که میخواهیم نمی‌رسیم امیدوارم همه دخترا بتوانند استعدادشان را پیدا کنند و به چیزی که میخواهند برسند و هم خودشان و هم خانواده شان رو سربلند کنند.

به غیر از دو و میدانی، به چه فعالیت‌های دیگری عالقه‌مند هستید؟

فوتبال دیدن رو خیلی دوست دارم و طرفدار تیم استقلال هستم. خیلی خوشحالم که الان تیم استقلال صدر جدول است و امیدوارم همینطور پیش برود و بتوانم در جشن قهرمانی در استادیوم حضور داشته باشم. بیشتر وقتم را صرف تمرین میکنم، بعد از تمرین به خانه میروم و با خانواده و دوستانم وقت میگذرانم.

در اوقات فراغت خود چه کارهایی انجام می دهید؟

بعضی وقتا تمریناتمون خیلی سخته و اون روز استراحت‌مان فقط میتوانم خانه بمانم و استراحت کنم. اما اگر وقت داشته باشم، یک روز در هفته میرم خونه مامان بزرگم یا اینکه با دوستانم بیرون می‌روم و سینما رفتن رو خیلی دوست دارم. در ایام عید نوروز فیلم هایی که از جشنواره فیلم فجر آمده بودن را میدیدم. کتاب خواندن را هم خیلی دوست دارم و همیشه در اکثر مسابقاتم یک کتاب همراه خود می‌برم. چه خوانده باشم و چه نه، ولی حتمًا سعی می‌کنم یک کتاب با خودم ببرم.

آخرین کتابی که خواندید چه بود؟

آخرین کتابی که خواندم، کتاب "دیزی دارکر" بود.

نظر شما در مورد وضعیت کنونی دو و میدانی بانوان ایران چیست و چه پیشنهادی برای پیشرفت این رشته دارید؟

خدارو شکر که دو و میدانی بانوان ایران پیشرفت زیادی داشته و روز به روز بهتر می‌شود هم اینکه خانم فصیحی در المپیک قبلی توانستن شرکت کنند، بعد از چندین سال، خودش یه موفقیت بزرگ است. درکل، دختران ایران خیلی پیشرفت کردن و رکوردها در حال شکستن هستند و سطح مسابقات هم بالا تر می‌رود. امیدوارم که از ما حمایت بشود و اسپانسر پیدا کنیم. ما برای لیگ اسپانسرهای قوی نداشتیم و همان تیم های همیشگی با یه مبلغ کم با ما قرارداد می‌بندند همچنین خیلی وقت است که تیم جدیدی اضافه نشده است.

خبرنگار: علی رازی

انتهای خبر/

کد خبر: 1229974 برچسب‌ها ایسکانیوز

دیگر خبرها

  • ببینید | ناگفته‌هایی از پرونده مهدی هاشمی به روایت آیت‌الله رفسنجانی
  • همیشه فکر میکردم که روزی مدال گرفته و افتخارآفرین می‌شوم
  • ناگفته‌هایی از اعتراضات کف خیابان‌های لس‌آنجلس/ واقعیت کدام است؟
  • ماشین بنز لهجه کنی‌ها را تغییر داد! |ماجرای کدخدای پونک و ماشین‌هایش
  • ۵۳۶ اثر به جشنواره شعر ترکی - آذری آذربایجان غربی ارسال شد
  • نقش‌آفرینی بازیگر «لیسانسه‌ها» در «شب دیجور» محمود معظمی
  • شرکت ۶۰ شاعر خارجی در جشنواره شعر رضوی ترکی آذری
  • ناگفته های کهگیلویه و بویراحمد در گفتن نگین
  • (ویدیو) طرز تهیه نان پیده ترکی، یک نان خوشمزه برای صبحانه
  • کتاب «اخلاق النبی(ص) و اهل بیته(ع)» به زبان ترکی استانبولی ترجمه و منتشر شد